یاداشت شنبه 30 مهر. شب شنبه خواهرم نوبت داشت که واسه بار سوم صورتشو پلینگ کنه . مامان خونه نبود و من مجبور شدم بهاش برم دکتر . یه نیم ساعتی تو مطب نشته بودیم . صدای بابک رو می شندیم که داره با بیماراش صحبت می کنه . به این نتیجه رسیدم که ..." یاداشت 27 گیس حنایی "
No comments:
Post a Comment